آیه 36 سوره نور
<<35 | آیه 36 سوره نور | 37>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(و آن مشکات) در خانههایی (قرار دارد مانند معابد و مساجد و منازل انبیاء و اولیاء) که خدا رخصت داده که آنجا رفعت یابد و در آنها ذکر او شود و صبح و شام تسبیح و تنزیه ذات پاک او کنند.
[این نور] در خانه هایی است که خدا اذن داده [شأن و منزلت و قدر و عظمت آنها] رفعت یابند و نامش در آنها ذکر شود، همواره در آن خانه ها صبح و شام او را تسبیح می گویند.
در خانههايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مىكنند:
آن نور در خانههايى است كه خدا رخصت داد ارجمندش دارند و نامش در آنجا ياد شود و او را هر بامداد و شبانگاه تسبيح گويند:
(این چراغ پرفروغ) در خانههایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد)؛ خانههایی که نام خدا در آنها برده میشود، و صبح و شام در آنها تسبیح او میگویند...
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- غدو: غدوه و غلاة: بامداد يا از اول صبح تا طلوع شمس جمع غدوه غدو و جمع غداة غدوات است.
- آصال: اصيل: از وقت عصر تا مغرب. جمع آن آصال است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ «36»
(اين نور هدايت) در خانههايى است كه خدا اذن داده رفعت يابند و نام او در آنها ذكر شود. در آنها بامدادان و شامگاهان او را تسبيح گويند.
نکته ها
در زيارت جامعه خطاب به ائمّه معصومين عليهم السلام مىخوانيم: جعلكم فى بيوت أذن الله أن ترفع ... بنابراين حرم امامان معصوم عليهم السلام، يكى از مصاديق اين آيه است.
كلمهى «تُرْفَعَ» در آيه به معناى بلندى مكانى نيز مىتواند باشد، نظير آيهى «إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ» «1» كه حضرت ابراهيم پايههاى كعبه را بلند ساخت.
امام باقر عليه السلام فرمود: مراد از «بيوت» در اين آيه، خانههاى انبيا و حكما و امامان معصوم
«1». بقره، 127.
جلد 6 - صفحه 190
مىباشد. «1» و «ثعلبى» در تفسير خود نقل مىكند: روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مشغول تلاوت اين آيه بود. ابوبكر برخاست و پرسيد: آيا خانهى فاطمه عليها السلام و على عليه السلام از مصاديق اين آيه است؟ فرمود: آرى، از بهترين مصاديق اين آيه است. «2»
امام كاظم عليه السلام فرمود: مراد از «بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ» در آيه، اوقات نماز است. «3»
در فرهنگ قرآن، در موارد متعدّدى به جاى نماز، واژه تسبيح آمده است، مانند: «وَ سَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ» «4»، «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ» «5»
پیام ها
1- راهيابى به نور هدايت خداوند، با رفت و آمد به مساجد به دست مىآيد. اللَّهُ نُورُ ... يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ ... فِي بُيُوتٍ ...
2- مكانها يكسان نيستند و بعضى از آنها، بر بعضى ديگر برترى دارند. «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ»
3- مساجد بايد از خانههاى ديگر بهتر و برتر باشند. «أَنْ تُرْفَعَ»
4- بزرگى و عظمت، مخصوص خدا و مواردى است كه او اجازه مىدهد. «أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ»
5- اصل در استفاده از مساجد، نماز و ذكر خداست، نه مراسم ديگر. «يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ»
6- درهاى مسجد بايد در اوقات نماز باز باشد و كسى حقّ ندارد آن را ببندد.
«يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ»
7- تسبيح خداوند، بايد هر صبح و شام تكرار شود. يُسَبِّحُ ... بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ (عنصر زمان و مكان در عبادت مؤثّر است.)
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير روحالمعانى.
«3». بحار، ج 23، ص 326.
«4». آلعمران، 41.
«5». ق، 39.
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 191
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ (36)
فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ: مثل نور خدا مانند مشكوة است در خانههائى كه امر
«1». همان مدرك.
جلد 9 - صفحه 253
فرموده است، أَنْ تُرْفَعَ: اينكه بلند گرديده شود قدر آن به تعظيم، يعنى بلند قدر و بزرگ مرتبه دانند، و از جمله تعظيم قدر آن، تطهير آنست از معاصى و نجاسات و كثافات، يا بلند شود در آن صداها بدرگاه حق تعالى، يا رفع بناى مساجد باشد به برافراشتن و بلند ساختن. وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ: و ياد كرده شود در آن خانهها نام او. مراد به اين خانهها مساجد است كه اشرف اماكن و ارفع مساكن است و در آنجا به ذكر و نماز و تلاوت اشتغال بايد نمود و از سخن دنيا و كلام بىفايده احتراز بايد كرد.
در ثواب الاعمال- فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: قال اللّه تبارك و تعالى الا انّ بيوتى فى الارض المساجد تضيء لاهل السّماء كما تضيء النّجوم لاهل الارض الا طوبى لمن كانت المساجد بيوته الا طوبى لعبد توضّا فى بيته ثمّ زارنى فى بيتى الا انّ على المزور كرامة الزّائر الا بشّر المشّائين فى الظلمات الى المساجد بالنّور السّاطع يوم القيمة.
فرمود خداى تعالى: آگاه باشيد بدرستى كه خانههاى من در زمين مساجد است، نورانى است براى اهل آسمان چنانكه نورانى باشند ستارگان براى اهل زمين، آگاه باشيد خوشا براى كسى كه مسجد خانه او باشد، خوشا به حال بندهاى كه وضو سازد در خانه خود پس زيارت كند مرا در خانه من. آگاه باشيد بتحقيق بر زيارت شده است كرامت زيارت كننده. آگاه باشيد بشارت دهيد روندگان به مساجد در تاريكيها را به نور ساطع روز قيامت. «1» ثعلبى از مشاهير علماى اهل سنت در تفسير خود روايت نموده از انس بن مالك و بريده كه هر دو گفتند: از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله سؤال شد اين خانههاى معظم كدام است؟ فرمود: خانههاى پيغمبران. ابو بكر برخاست عرض كرد: يا رسول اللّه، خانه على و فاطمه عليهما السّلام از آن جمله است؟
فرمود: بلى، از فاضلترين آنهاست. «2»
«1». ثواب الاعمال باب ثواب من توضأ ثم أتى المسجد ص 47.
«2». تفسير منهج الصّادقين، ج 6، ص 320، چاپ كتابفروشى اسلاميّه به نقل از ثعلبى.
جلد 9 - صفحه 254
و على بن ابراهيم قمى از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده كه آن بيوت انبياء و خانه على عليه السّلام از جمله آنها مىباشد. «1» يُسَبِّحُ لَهُ فِيها: تنزيه كرده شود مر ذات سبحانى را در آن خانهها از هر چه ناشايسته ساحت كبريائى است، و وصف كرده شود به صفات مستحسنه و افعال محكمه. از ابن عباس نقل شده كه هر تسبيح در قرآن نماز است، بنابراين معنى آنكه: نماز كرده شود در آن خانهها. بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ: به وقت صبح و شام.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (35) فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ (36) رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ (37) لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ (38)
ترجمه
خدا نور آسمانها و زمين است مثل نورش چون چراغدانى است كه در آن باشد چراغى كه آن چراغ باشد در آبگينهئى كه آن آبگينه گوئى باشد ستارهئى درخشان كه برافروخته ميشود از درخت با بركت زيتون كه نه شرقى است و نه غربى نزديك باشد روغنش كه روشنائى بخشد و اگر چه نرسيده باشد بآن آتشى نورى است بر نور هدايت ميكند خدا بنورش هر كه را بخواهد و ميزند خدا مثلها را براى مردمان و خدا بهمه چيز دانا است
در خانههائى كه اذن داد خدا كه بلند مرتبه شود و ذكر شود در آنها نامش تسبيح ميكنند مرا و را در آنها در بامدادان و شامگاهان
مردانى كه باز نميدارد ايشانرا تجارتى و نه خريد و فروشى از ذكر خدا و بر پاداشتن نماز و دادن زكوة بيم دارند از روزى كه برميگردد در آن دلها و ديدهها
تا جزا دهد ايشانرا خدا بهترين جزاى كارى كه كردند و زياده دهد ايشانرا از كرم خود و خدا روزى ميدهد هر كه را ميخواهد بدون حساب.
تفسير
نور حقيقتى است كه بخودى خود ظاهر و آشكار است و اشياء را هم ظاهر و آشكار ميكند خداوند هم بخودى خود ظاهر و هويدا است و مخلوقات را از ظلمت عدم بايجاد پيدا و آشكار ميفرمايد و نور هادى و راهنماى خلق است بمقاصد و مصالحشان خدا هم هادى و راهنماى خلق است بمقاصد و مصالحشان پس ميتوان گفت خدا نور آسمانها و زمين است يعنى آفريننده آنها است و هدايت كننده اهل آنها و رساننده آنها بكمالات لايقه بخودشان و چون نور الهى در نهايت روشنى و ضياء و جلوه و صفاء است كه نميشود بيان نمود و عقول خلق از ادراك آن قاصر است بايد براى تصوّر و تمثّل آن در انظار بيك مثال حسّى
جلد 4 صفحه 30
تنزّل نمود و بآن تمسك جست لذا گفته ميشود مثل نور خدا مثل جاى چراغى است كه در ديوارى باشد با آنكه يك طرف آن باز و سه طرف ديگر مسدود باشد و در آن چراغ پر نورى باشد كه آنچراغ در وسط حبابى از آبگينه مصفّا قرار گرفته و چون نور اين چراغ متفرق باطراف نميشود و متوجه بيك جانب است و تلألؤ و صفاى حباب بر روشنى و ضياء آن مىافزايد آن حباب از دور در نظر شخص مانند ستاره درخشانى جلوهگر است و آن چراغ افروخته ميشود از روغنى كه بدست ميآيد از درخت با بركت زيتون كه آندرخت نه در بلاد شرقيه است و نه در بلاد غربيه بلكه در شام است كه از بلاد متوسطه است و آفتاب خورش زياد است لذا روغنش بقدرى صاف و روشن است كه نزديك شده خودش روشنى دهد اگر چه آتش بآن نرسد و معلوم است چنين چراغى از چنين روغنى در چنين جا چراغى با چنين حبابى چه قدر نورانى است و هر يك از اين انوار بر نور ديگر افزوده و نور على نور شده و خدا باين نور خود هر كسرا بخواهد هدايت و راهنمائى ميفرمايد و بموجبات سعادت ابدى و نعيم سرمدى ميرساند و خداوند براى نزديك نمودن حقائق بافهام عامّه از اين قبيل امثله حسّيّه ذكر ميفرمايد با آنكه مقام مقدّسش اجلّ از امثال است و خدا بهر معقول و هر محسوسى دانا است و اگر بخواهيم از اين معنى ترقى نمائيم و بگوئيم چگونه ممكن است براى نور خدا مثل زد با آنكه خودش فرموده براى خدا مثل نزنيد بايد گفت اين مثلى است كه خدا براى هدايت خود در قلب مؤمن زده كه باطن او مشكوة و دل او حباب يا قنديل و معارف حقّهاى كه در آن است چراغ پر نور است و خود او شجره مباركه است كه در مكان مرتفعى جاى دارد و هميشه از پرتو آفتاب استفاده ميكند و مشرق و مغربى ندارد و نورى كه در قلب او است نزديك است روشنى دهد اگر چه او سخنى نگويد و نور على نور سنن و فرائضى است كه پى در پى از او ظاهر ميگردد و خدا هر كس را بخواهد بآنها هدايت ميكند چنانچه قمى ره اين معانى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در خاتمه حديث آنحضرت فرموده پس اين مثلى است كه خدا براى مؤمن زده و او گردش ميكند در پنج نور محل دخولش
جلد 4 صفحه 31
نور و محل خروجش نور و علمش نور و كلامش نور و مصيرش در روز قيامت نور است بسوى بهشت و اگر بخواهيم از اين مثل هم ترقى نمائيم و پا بالاتر بگذاريم بايد بگوئيم خدا هادى اهل آسمانها و زمين است و مثل هدايت خدا كه وجود مبارك حضرت ختمى مرتبت است مثل مشكوتى است كه در آن مصباح است چون در سينه مبارك او كه بمنزله مشكوة است نور علم و نبوت كه مصباح هدايت است جاى گرفته و آن نور منتقل بامير المؤمنين عليه السّلام شده پس مصباح در زجاجه است كه وجود مبارك آنحضرت باشد و او ستاره درخشان علم و معرفت است از شجره مباركه حضرت ابراهيم خليل كه نه بمشرق نماز خوانده مانند نصارى و نه بمغرب مانند يهود و اولاد اطهار او چكيده از آن شجره طيبهاند مانند زيت مصفّى كه از درخت زيتون بدست ميآيد و سخنان ايشان مانند سخنان انبياء است اگر چه از جانب خدا فرشته بر آنها نازل نشود و نور على نور وجود امامى است بعد از امامى چنانچه از احاديث كثيره مفسره استفاده ميشود و بآيه شريفه انّ اللّه اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهيم و قول خداوند رحمة اللّه و بركاته عليكم اهل البيت انّه حميد مجيد و آنكه فرموده ما كان ابراهيم يهوديّا و لا نصرانيّا تمسك فرمودهاند و اينكه خداوند نور خود يا نور پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و مؤمن را بچنين چراغى تشبيه فرموده و بآفتاب و ماه كه نورانىترند تشبيه نفرموده اولا براى آنستكه تشبيه بآفتاب و ماه شايع است و تشبيه بايد نادر باشد تا حسن پيدا كند ثانيا براى آنكه مقصود تشبيه مركّب است كه چند چيز بچند چيز تشبيه شود تا بر حسن آن افزوده گردد ثالثا براى آنكه مصوّر شود وجود نور علم در فضاى تاريك جهل و مشعل هدايت نبوى در جزيرة العرب كه ظلمت جهل و جهالت سراسر آن را گرفته بود و ساير محسّنات بذوق خوانندگان واگذار ميشود و اين نور هدايت الهى كه مصباح منير در مشكوة ضمير اولياء است جاى دارد در خانههائى كه خدا اجازه و اعلام فرموده كه بلند مرتبه و رفيع باشد و ذكر شود در آنها نام خدا خواه خانههاى انبياء و ائمه و حكما باشد كه از امام باقر عليه السّلام نقل شده خواه مسجد الحرام و مسجد النبى و مسجد كوفه و بيت المقدس باشد كه گفتهاند خواه تمام مساجد تسبيح
جلد 4 صفحه 32
و تقديس ميكنند و نماز ميخوانند براى خدا در آن امكنه شريفه در بامدادان و شبانگاهان يا در شبانه روز مردان الهىء كه باز نميدارد و مشغول نميكند ايشان را مشاغل دنيوى از قبيل كسب و تجارت و خريد و فروش از ياد خدا و بپا داشتن نماز و دادن زكات اعمّ از واجب و مستحب و با تمام اين اعمال حسنه باز ميترسند از روزى كه در آن روز دلها زير و رو شود و چشمها بگردش آيد از تشويش و اضطراب و هول و هراس كه آيا جهنمى ميشوند يا بهشتى و اين اعمالشان براى آنستكه خداوند جزا دهد آنها را نيكوترين جزائى كه در خور عملشان باشد بلكه بفضل و كرم خود زياده فرمايد بر مقداريكه منتظر و اميدوار بودند و البته بغرض و مقصود خودشان خواهند رسيد چون خدا بهر كس بخواهد بدهد بى حساب ميدهد در دنيا و آخرت از هر قبيل روزى و نعمتى نهايت آنكه از مقدار استحقاق و وعدهئى كه فرموده بر هر عملى كمتر نخواهد داد ولى زيادتر مقتضاى قدرت و وسعت و رحمت او است كه بى پايان است و در روايات متعدده آنمردان الهى موصوف، بكسبه و تجارى تفسير شده كه در مواقيت نماز دست از كسب و تجارت بر ميدارند و بنماز ميروند و در يك روايت تصريح شده با فضيلت آنها از كسانيكه تجارت و كسب ندارند و بنماز حاضر ميشوند و بعضى يسبّح بصيغه مجهول قرائت نمودهاند و بنابراين رجال فاعل فعل محذوف است كه يسبّح بصيغه معلوم باشد براى دلالت فعل مذكور بر آن و ظاهرا اين تكلف را براى تكميل اوصاف بيوت مرتكب شدهاند تا مشعر بعلت ارتفاع آنها باذن الهى باشد و بنظر حقير بنابراين قرائت محتمل است رجال خبر مبتداء محذوف باشد بقرينه بيوت و تقدير كلام چنين باشد كه آن بيوت مردانى هستند باين اوصاف چنانچه در كافى از ابو حمزه ثمالى ره نقل نموده كه قتادة بن دعامه فقيه اهل بصره در حضور امام باقر عليه السّلام نشسته بود و مىشنيد بيانات شريفه را و عرضه داشت و اللّه من در حضور فقهاء بسى نشستهام در برابر كسى مضطرب و پريشان نشدم چنانچه در برابر شما شدم حضرت فرمود آيا ميدانى كجا نشستهاى در برابر بيوتى كه خدا اعلام نموده كه رفيع باشد تو آنجائى و ما آنهائيم قتاده عرضه داشت و اللّه راست فرمودى فدايت شوم و اللّه
جلد 4 صفحه 33
آن بيوت از سنگ و گل نباشد ولى انصاف آنستكه اين معنى خلاف ظاهر آيه و روايات مفسّره است غير از اين روايت كه ممكن است حمل شود بر آنكه مراد در برابر صاحبان بيوت بوده و قتاده متوجه نشده و تصور نموده امام عليه السّلام ميخواهد بفرمايد مراد از بيوت مائيم لذا گفته آن از سنگ و گل نباشد و امام عليه السّلام هم لازم يا صلاح ندانسته او را متنبه فرمايد در هر حال قدر متيقن دخول بيت على و فاطمه عليهما السلام در اين بيوت است چون در روايات عديده از طرق خاصه و عامه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل شده كه فرمود خانه على و فاطمه از افضل آن بيوت است و كلمه اقام در اقام الصلوة اقامه بوده و بملاحظه عوض بودن هاء از واو در اقوام و عوض بودن مضاف اليه از آن باضافه ساقط شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَن تُرفَعَ وَ يُذكَرَ فِيهَا اسمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالغُدُوِّ وَ الآصالِ (36)
در خانهها و بيوتاتي که اذن فرمود خداوند اينكه اينکه بيوت رفعت و شرافت داشته باشد و در آنها ذكر اسم خداوند شود، تسبيح او شود در صبحها و شبها مفسرين گفتند مراد مساجد است به دليل خبر منسوب به نبي اكرم
(ان المساجد بيوت اللّه في الارض و هي تضيء لاهل السماء کما يضيء النجوم لاهل الارض)
و در قرآن مسجد الحرام را اضافه به خود فرموده (أَن طَهِّرا بَيتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ العاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ) بقره آيه 119.
و در لسان مسلمين مسجد را ميگويند خانه خدا و بعضي گفتند مراد چهار مسجد است که انبياء بنا كردند، مسجد الحرام ابراهيم و اسماعيل، مسجد اقصي داود و سليمان مسجد مدينه و مسجد قبا که حضرت رسول بنا فرمود لكن اينکه جمله.
(فِي بُيُوتٍ) متعلق است به نور علي نور در آيه قبل که اينکه انوار در بيوتي هستند حيا و ميتا.
منازل اينها و بيوت آنها که در آن سكونت داشتند و بقاع محترمه آنها که محل اضائه اينکه انوار در اينکه بيوت است.
(أَذِنَ اللّهُ أَن تُرفَعَ) رفعت و عظمت در آنها ظاهر و هويداست چه اندازه معجزات از اينکه بقاع شريفه ظاهر شده در هر زماني چه اندازه بركات در آنها مشاهده شده، چه اندازه بليات دفع شده.
الي ما شاء اللّه.
جلد 13 - صفحه 533
(وَ يُذكَرَ فِيهَا اسمُهُ) گفتند مفسرين مراد نماز است که در مساجد بجا آورده ميشود به دليل (يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالغُدُوِّ وَ الآصالِ) که نماز صبح باشد و نماز مغرب لكن بنا بر آنچه گفتيم که مراد بيوت ائمه است مراد از ذكر، اسم خدا و تسبيح او كليه عبادات مخصوصا ادعيه که (في تحت قبتهم اجابة الدعاء) و ساير عبادات، نمازهاي واجبه و مندوبه، زيارات، توسلات- و غير اينها از عبادات و اذكار و شاهد بر اينکه معني حديث مفصلي که از حضرت رضا عليه السّلام است بعد از اينكه در آيه شريفه (نُورٌ عَلي نُورٍ) را بامام بعد از امام بيان فرمود ميفرمايد:
(و الدليل علي ان هذا مثل لهم قوله تعالي فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَن تُرفَعَ
الي قوله تعالي بِغَيرِ حِسابٍ)
که شرحش بيان ميشود انشاء اللّه تعالي.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 36)- تا به اینجا ویژگیها و مشخصات این نور الهی، نور هدایت و ایمان را در لا بلای تشبیه به یک چراغ پر فروغ مشاهده کردیم، اکنون باید دید این چراغ پر نور در کجاست؟ و محل آن چگونه است؟
ج3، ص299
آیه میفرماید: این چراغ پرفروغ «در خانههایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند و مرتفع سازند» تا از دستبرد دشمنان و شیاطین و هوس بازان در امان باشد (فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ).
«و (خانههایی که) ذکر نام خدا در آن برده میشود» و آیات قرآن و حقایق وحی را در آن بخوانند (وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ).
اما این که منظور از این «بُیُوتٍ» (خانهها) چیست؟ پاسخ آن از ویژگیهایی که در ذیل آیه برای آن ذکر شده است روشن میشود، آنجا که میگوید: «و هر صبح و شام در آنها تسبیح او میگویند» (یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص220
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم